یادداشتی از سیدحسین حسینی
توسعه روستایی بسیاری از مشکلات مدیریت ما را مرتفع میکند
**"سیدحسین حسینی" نماینده مردم فریمان، سرخس، احمدآباد و رضویه طی یادداشتی بر ضرورت توسعه روستایی به عنوان راهکاری اثربخش در جهت تمرکززدایی تاکید کرده است.
متن یادداشت این نماینده که در نشریه شهر منتشر شده، به این شرح است:
بحث درباره تمرکززدایی از پایتخت مدتی است که از سوی مدیریت کلان اجرایی کشور مطرح شده است و حتی اینک که آلودگی هوای تهران ما را با مخاطراتی مواجه کرده این موضوع پررنگتر هم شده است.
اما باید بگویم که نظر من در اینباره متفاوت است. من اعتقاد دارم که اگر بخواهیم در تمرکززدایی به انتقال کارکنان اکتفا کنیم عمل، عمل بدی نیست اما وقتی کارگزار دولت به شهرهایی چون اصفهان، شیراز و یا مشهد برود تبعات و آثاری دارد. در این حالت شهرهایی که نام برده شد یا نظایر آنها آبستن اتفاقاتی میشوند که تهران درگیر آن بود و دوباره با پذیرش شهروند جدید آثار و عواقب جدید برای آن شهرها ایجاد میشود، طبیعی است با این کار جاذبههای جدیدی به شهرهایی که مدنظر قرار میگیرند، افزوده میشود که باعث مهاجرتها و رفتوآمدهای جدید میشود.
بنابراین این اقدام نمیتواند اقدام کامل و مؤثری تلقی شود. در این مدت شاهد انتقال اجباری کارکنان سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بودهایم. اما من معتقدم نخست باید به نکاتی توجه کنیم و مطالعه عمیقی با چشمانداز کوتاه مدت و بلند مدت ترسیم کنیم. مشکل ما در تهران مشکل محدود به کشور ایران نیست.
تجربههایی در سایر کشورها هم در اینباره بوده است. اگر ما با نگاه امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به این مقوله بنگریم ضمن کاهش عواقب تصمیم خود به اثربخشی کار کمک کردهایم. ما در درجه نخست باید جلوی رشد همهجانبه تهران را بگیریم. ما باید ببینیم چرا همه با امید به سمت تهران میآیند؟ حتی در مراکز استانها هم همین امید و جاذبه در اندازهای کمتر هست اما مردم در نقاط دیگر حاضر به کار و فعالیت نیستند. به نظر من شعارهای اولیه دولت در ابتدای آغاز دولت نهم منطقی بود. انتقال برخی وزارتخانههای تخصصی به استانهایی که با آن تخصص مرتبط بودند اثربخشتر هم هستند اما در کل تا مجلس و دولت و برنامهریزان متخصص در این زمینه دست به دست هم ندهند، نمیتوان به نتیجه آن امیدوار بود. ما اشتباهی کردهایم، هم در سطح کشور و هم در مثالی که درباره حاشیهنشینی از مشهد زده میشود. جاذبه داشتن این شهرها سبب شده تا افراد با هزار امید و آرزو کار و تولید خود را رها کنند، به این مراکز بیایند و عملاً به مصرفکنندهها تبدیل شوند در حالی که خود، کار مولد و مؤثر داشتهاند.
اگر ما به روستاها و به ویژه روستاهای اطراف شهرهایمان به خوبی توجه نکنیم و زندگی مردم آنها را اقتصادی نکنیم طبیعی است که این عده جاذبههای شهری را برگزینند و ببینند که زندگی در شهر اقتصادیتر است. بگذارید موضوع را به گونهای دیگر ببینیم. معتقدم که ما اگر فقط زندگی مردم در روستاها را اقتصادی کنیم مابقی را خود مردم روستاها عملیاتی میکنند. یعنی حتی اگر جاده نداشته باشند خود جاده احداث میکنند ولی اگر زندگی در روستا برای آنها جذابیتی نداشته باشد طبیعی است که این کار را نخواهندکرد. اگر ما بهترین جادهها را هم برای روستاهایمان احداث کنیم ولی زندگی روستایی اقتصادی نباشد او در گام نخست آنجا را به امید جای بهتر ترک میکند. این خلأ ناشی از برنامهریزیهای ما در برنامههای پنجساله قبلی هم بوده است. به نظر من این ظلم ماست به حاشیهنشینان زیرا این عده در محل سکونت خود در روستای خود افرادی مولد بودهاند اما به سبب بیتوجهی ما به استعدادهای شهرستان و روستای آنان عملاً مجبور به ترک آن دیار و سکونت در حاشیه شهرها و تبدیل به افرادی غیرمولد و مصرفکننده شدهاند بنابراین نباید برای کارکنان انتقالیافته به شهرهای اصفهان و شیراز در حاشیه شهرها خانه بسازیم بلکه ببینیم براساس استعداد و تخصص نقاط کم برخوردار چگونه میتوانیم به آن نقاط جذابیت ببخشیم. نرویم با دست خود صدها هزار دلار هزینه کنیم و محیط را آماده حوادث و عواقب جدید کنیم.
همین چند سال اخیر که به بحث توسعه ورزش در روستاها و بخشها تأکید شده شاهد تحولات خوبی بودهایم که نشان از اثربخشی این مقوله دارد. وقتی ما اوقات فراغت جوان ساکن روستا را پر کنیم او دلیلی ندارد زیستبوم خود را ترک کند. اخیراً در یک برنامه «ده گردشی» که در حوزه انتخابیه خود داشتم متوجه این تحول در پی تجهیز روستاها به اماکن ورزشی و امکانات فراغتی شدم و حتی تا 40درصد افزایش تقاضا در این زمینه دیده میشود. توجه کنیم که اشتغال کلید توسعه و جاذبه در روستاهاست.
اگر شغل روستایی، فراغت روستایی و استعداد روستایش را در برنامهریزی خود محاسبه کنیم بدیهی است که آنان خود پیشقدم در توسعه سایر بخشهای روستا و محل سکونتشان میشوند.