قاسم پور:
افزایش حضور زنان در سیاست باید با خواست عمومی، جامعه نخبگان، عملگرایی و جریانسازی اجتماعی، همراه شود/ باید مارپیچ سکوت را بشکنیم
رئیس فراکسیون زنان مجلس درنشستی به مناسبت روز دانشجو تاکید کرد که افزایش حضور زنان در سیاست باید با خواست عمومی، جامعه نخبگان، عملگرایی و جریانسازی اجتماعی، همراه شود، باید مارپیچ سکوت را شکست و درباره آن گفتوگو کرد و کلیشهها را به چالش کشید.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری خانه ملت؛ فاطمه قاسم پور نماینده مردم تهران و رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس با اشاره به حضورش در نشستی به مناسبت روز دانشجو و نکات مطرح شده در این نشست گفت:
روز دانشجو در نشستی که به همت مجموعه دانشجویی سهیبا برگزار شده بود شرکت کردم و بحث و تبادل نظر با خانم آروین در موضوع حضور زنان در سیاست داشتم.
حقیقتاً به قدرت جادویی گفت و گو اعتقاد دارم و نگاهم این است که باید موضوعات مرتبط با حوزه زنان را روی میز گفتوگو بیاوریم و به ساحت بیان وارد کنیم.
ورود مفاهیم و موضوعات به سطح بیان در ایجاد جریان نظری حول مفاهیم بسیار مؤثر است و همین جریان نظری میتواند در ادامه در سطح کنش اجتماعی و سیاسی، یاریدهنده باشد. با این رویکرد، فعالین دانشجویی یکی از آن بخشهای مهمی و میانی هستند که میتوانند موضوعات اساسی زنان را روی میز گفتوگو بیاورند و در فضایی فارغ از هیاهو و جنجال سیاسی به بحث بگذارند.
در این جلسه به نکات زیر اشاره کردم:
✔️ در گفتمان انقلاب زنان همانند مردان در مقدرات اساسی کشور باید حضور داشته باشند و ما قطعاً هیچ منعی درباره این حضور نداریم. اگر به دال مفهومیتری برگردیم، رویکرد انقلاب اسلامی در حوزه زن برگرفته از مسؤولیت اجتماعی است. قاعدتاً زنان باید این مسؤولیت اجتماعی را درقبال نظام اجتماعی ایفا کنند و بتوانند پیشران شوند برای اینکه مسائل اساسی کشور را دنبال کنند. زنان بر اساس علایق و توانمندیها و سلایقشان میتوانند این حضور را داشته باشند.
✔️ درباره بحث کمیت حضور زنان در حوزه سیاست، روی میزترین ایدهای که مطرح میشود، سهمیهبندی جنسیتی است. بر این رویکرد، نکاتی مترتب است؛ یک نکته این است که خواست جامعه زنان برای حضور در سیاست، همچنان یک خواست کمرنگ است. مثلاً در پیشثبتنام مجلس دوازدهم، ۱۴ درصد ثبت نامی از خانمها داشتیم. این میزان در ثبتنام قطعی حتماً به زیر ۱۲ درصد رسیده است. و این یعنی خود زنان هم هنوز خواست عمومی برای حضور در عرصه سیاست ندارند و این یک گزاره مهم است.*
✔️ بحث دیگر این است که ما چه قاعدههایی باید دنبال کنیم تا حضور اثربخش زنان در عرصه سیاست اتفاق بیفتد؟ در حال حاضر ما قاعده هرم فعالی در نسبت با زنان و عرصه سیاست و سیاستگذاری نداریم. هم قاعده هرم نداریم و هم سیستم ارتقایی برای حضور زنان در عرصه سیاست تعریف نکردهایم. به همین جهت وقتی در قانون انتخابات یکی از شروط میشود ۵ سال سابقه کار اجرایی، بسیاری از زنان نقص مدرک میخورند و نمیتوانند ثبتنامشان را نهایی کنند.
✔️ نکته دیگر اینکه ما جریانهای اجتماعی و سیاسی ناظر بر حضور زنان نداریم. همین الان که ما با هم گفتوگو میکنیم؛ چه در جریان اصولگرایی و چه در جریان اصلاحطلبی، چند حزب و تشکیلات مؤثر از جایگاه زنان داریم که بر جریانهای سیاسی ما تاثیر داشته باشند؟ علاوه بر این، چقدر جریانهای اجتماعی ما از حضور زنان در عرصه سیاست دفاع میکنند؟* این هم یکی از مسائل جدی ما است.
✔️ وقتی مسأله را فقط از منظر سهمیهبندی جنسیتی نگاه کنیم، اثرش این میشود که در یک دورههایی به زنان فرصت داده میشود و بعد چون تصور این است که فرصت داده شده، ارزیابی سنگینی از زنان نیز صورت میگیرد.*
✔️ افزایش حضور زنان در سیاست باید با خواست عمومی و با خواست جامعه نخبگان و با عملگرایی و جریانسازی اجتماعی، همراه شود؛ که هم زنانی که در این عرصه قرار میگیرند خودشان را پاسخگوی این حضور بدانند و هم نگاه اعانهای به حضور زنان در عرصه سیاست نداشته باشیم. این بحثی است که در عرصه سیاست باید دنبال کنیم ولی درباره روشهای آن باید فکر کنیم و این در شأن جامعه دانشجویی و دانشگاهی ما است که به این مسائل فکر کنند.
✔️ گاه ارزیابی سختگیرانه را خود جامعه زنان نسبت به زنان بیشتر از جامعه مردان دارند. از من بعضاً میپرسند این خانمها چه کار میکنند؟ خب خانمها هم همین کارهایی را میکنند که آقایان میکنند. هر چند تا مصوبه بوده این خانمها هم در آن نقش داشتند. علاوه بر آن یک نقش مضاعفی هم داشتند؛ پیگیری مسائل زنان. هیچکس نمیگوید این آقایان دارند چه کار میکنند؟* و این پرسش پرسشی است که نشان میدهد حتی خود جامعه زنان در زمینه سیاست، به جامعه زنان کمتر اعتماد میکند. و این از مسائل فرهنگی است.
✔️ تنها راهبردی که نوعاً برای بحث حضور بیشتر زنان در عرصه سیاست در فضای نظری مطرح میشود، بحث سهمیهبندی جنسیتی است که با این توضیحات به نظرم مخدوش خواهد شد.
✔️ من هم معتقد هستم ما باید تمام رایزنیها را در این زمینه انجام بدهیم ولی *مهمترین بحثی که به آن نیاز داریم این است که ما -منظور من از ما، جریانهای اجتماعی است- حضور زنان در عرصه سیاست و سیاستگذاری را روایت نمیکنیم. یعنی جامعه هیچ تلقیای از حضور زنان در عرصه سیاست ندارد؛ هیچ فرقی احساس نمیکند که اگر بخشی از سیاست زنانه شود چه آثاری میتواند داشته باشد؟*
✔️ همافزایی خود جامعه زنان برای دیدن و رفع این مسائل، بسیار مهم است. *حقیقتاً در کدامیک از هیأتهای اندیشهورز، احزاب، جریانهای فکری و سیاسی این امور دنبال میشود؟ اصلاً این مسأله، مسأله کجا است؟ روی میز چه کسی است؟ وقتی این مسأله، هیچ جایی نیست شما نمیتوانید تازه قبل از انتخابات فشار بیاورید که چرا تعداد زنان کم است؟ چون هیچوقت مسأله نبوده؛ نه روایت شده، نه درباره آن گفتوگو شده، نه چالشهای آن احصا شده. وقتی اینها نباشند ما با سیاست التماسی مسائلمان را جلو میبریم. تلاش کنیم به زور خانمها را در جایگاه مدیریتی بگذاریم.*
✔️ اگر بپذیرید که زن باید در حوزه سیاست باشد و زن یک عنصر سیاسی است، آن وقت به تمام اقتضائات آن فکر میکنید؛ اینکه فضای سیاسی باید عاری از ارتباطات بیمورد باشد، باید فضای عفیفانهای باشد و... اینها همه مراتبی است که با اصل ماجرا باید دنبال شود. همه تسهیلات در این راستا باید باشد که رسالت حضور اتفاق بیفتد.
✔️ در حال حاضر مسأله اصلی این است که ما باید مارپیچ سکوت را بشکنیم. باید درباره آن گفتوگو کنیم و کلیشهها را به چالش بکشیم. باید درباره دیدگاه افراد نسبت به این مسأله بپرسیم که چقدر اصل حضور زنان در عرصه سیاست و فضای مدیریت کشور را واقعاً میپذیرند؟ القائات ذهنی را کندوکاو بکنیم و درباره آن چالش کنیم تا بتوانیم به اصالت این نگاه برسیم. این کار مهمترین کار است و اینجاست که نقش نهادهای میانجی، نهادهای فکری و دانشجویی و دانشگاهی یک نقش بیبدیل است./
پایان پیام