در گفت و گو با عضو کمیسیون حقوقی و قضایی بررسی شد
جایگاه سازمانهای مردمنهاد در میان دستگاههای دولتی
**برخلاف رشد کمی سازمانهای غیردولتی در کشور، ما هنوز شاهد فراز و نشیبهای فراوان در این زمینه هستیم. مهمترین عامل در این زمینه طرز نگرش دولت و نخبگان حکومتی به سازمانهای مردمنهاد(NGOها) است.
در نظامهای مردمسالار، سازمانهای غیردولتی و مردم نهاد(NGOها) از مهم ترین نهادهای مدنی جامعه بشری به حساب میآیند.
این نهادهای مردمنهاد در اموری چون فرهنگ، ورزش، هنر، اجتماع و محیط زیست فعالیت دارند که بدون اغراق عملکردشان نسبت به نهادهای دولتی در همین زمینهها بهتر بوده است. اگر فرصتی به سازمان های مردم نهاد برای حضور در صحنه اجتماعی داده شود میتوانند در حکم بازوی اجرایی دولت فعالیت کنند در حالی که عدم حمایت و همکاری سازمانها و مسئولان دولتی با اینگونه نهادها باعث منحل شدن و یا کمکاری آنها شده است به طوری که حدود 1200 سازمان غیردولتی که بزرگترین قدرت یک دولت میتوانند باشند عملاً منحل شدهاند.
حذف این سازمان ها در امور اجرایی جاری کشور که میتوانند بین مردم و دولت قرار بگیرند موجب میشود تا مردم خود بر خود حکومت کنند.
در سند توسعه استان خراسان رضوی وجود زمینههای قانونی برای توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعالیتهای ورزشی، گرایش بخش خصوصی و تشکلهای داوطلب غیردولتی (NGO) به سرمایهگذاری و خدماترسانی در توسعه ورزش و وجود زمینههای تاریخی و اجتماعی و مشارکتهای مردمی در حوزههای اجتماعی و گسترده بودن مؤسسات خیریه و سازمانهای غیردولتی در سطح استان حاکی از این است که تشکلهای مردمی نیاز به توجه بیشتر مسئولان استان را دارند.
سازمان های مردم نهاد تنها در امور خیریه فعالیت میکنند
"موسی قربانی" نماینده مردم قاینات در خانه ملت در گفتگو یا روزنامه خراسان جنوبی در رابطه با فعالیتهای تشکلهای مردمنهاد در استان میگوید: «این تشکلها تا حدودی فعالیت دارند اما معمولاً با مقاومتهایی از سوی دستگاههای دولتی روبهرو میشوند. در قاین چندین مؤسسه خیریه که توسط مردم به وجود آمده و اداره میشود وجود دارد».
به گفته این عضو کمیسیون حقوقی و قضایی در خانه ملت، نهادهایی که توسط مردم به وجود آمدهاند به صورت هیأت امنایی اداره میشوند که البته دولت نیز در این زمینه به آنها کمکهای زیادی کرده است.
قربانی بر این باور است که بیشتر این مراکز در امور خیریه فعالیت دارند و عمدتاً مراکز انتفاعی و غیرانتفاعی هستند.
تجربه نشان داده که NGOها به دلیل خودجوش بودن، غیر سیاسی بودن و عدم وابستگی به دولت، توانستهاند در عرصه طرح و پیگیری مطالبات اجتماعی فعالیت مفیدی از خود نشان دهند. گرچه باید گفت میزان تأثیرگذاری NGOها در ایران، در مقایسه با کشورهای اروپایی بسیار ناچیز است بهطوری که در کشوری چون سوئد، هر فردی بهطور متوسط عضو 6 NGO است. ولی در ایران اینطور نیست. با این وجود باید بپذیریم NGOها در ایران نوظهور و طبعاً ضعیفند و با نهادینه نشدن فرهنگ کار جمعی در کنار مشکل کم بها دادن یا حتی بیمهری از سوی برخی نهادهای دولتی مواجهند. مشکلات مالی و فقدان اسپانسر معضل دیگری است که این تشکلها با آن درگیرند اما با شناخت نزدیکی که از جامعه NGOیی ایران و هزاران تشکل کوچک و بزرگ، میتوان گفت شتاب رشد این تشکلها بسیار زیاد بوده و پیشبینی میشود علیرغم مشکلات و محدودیتهای موجود، NGOهای ایرانی نیز بتوانند جایگاه شایسته خود را در جامعه بیابند.
کمکهای مردمی و حق عضویت اعضا به عنوان سنتیترین روش مدنظر است. باید به این مسئله اذعان کرد که تکیه صرف بر کمکهای مردمی و حق عضویت اعضا، اگرچه در کوتاهمدت پاسخگو است، اما در درازمدت و با گسترش حوزه فعالیت سازمانهای غیردولتی نمیتواند بهطور کامل کارساز باشد. از طرفی حق عضویت سنگین NGO میتواند انگیزه افراد و مردم را برای پیوستن به این سازمانها کمرنگ کند. البته دسترسی NGOها به فضای جهانی اینترنت نیز میتواند راه را برای گسترش ارتباط بین NGOها و همچنین بازاریابی و تأمین هزینه مالی فراهم سازد؛ ضمن اینکه اینترنت میتواند پل ارتباطی سازمانهای غیردولتی ایران با سازمانهای غیردولتی بینالملل شود، تا آنجا که روآوردن NGOها به مسائل مشترک، همچون مسائل زیست محیطی، حقوق شهروندی، موضوعات ویژه جوانان و. . . زمینهساز رشد NGOها در ایران میشود. از طرفی دولت و ساختار سیاسی نیز موظف به ایجاد شرایطی برای رشد NGOهاست و سازمانهای غیردولتی صدایی میشود که از دل جامعه و مردم برمیخیزد. دولت موظف است با قرار دادن امکانات خود در اختیار NGOها، بهخصوص رسانههای گروهی (تلویزیون، رادیو و. . . ) زمینه را برای هرچه بلندتر شدن این صدا فراهم آورد. طبیعی است با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دهمین دولت، این سؤال بیش از گذشته مطرح میشود که جایگاه سازمانهای غیردولتی در آینده کجاست؟