محمد ضابطیطرقی تشریح کرد:
آسیبشناسی توسعه صنعتی و غفلت از گردشگردی
**چند سالی هست که فصل تابستان، فصل هشدار نسبت به کم آبی، هشدار نسبت صرفه جویی در مصرف برق و انرژی شده است. اصفهان هم از آن جهت که استانی صنعتی است و هم از آن جهت که زاینده رود از میانش میگذرد، 2 هشدار بالا را شاید بیش از سایر استانها درک کند. اما این فصل برای مردم این استان مفهوم دیگری هم دارد.
فصل تعطیلات برای مردم این استان فصل پذیرایی از گردشگران داخلی و خارجی است. اما به دلایل گوناگون بحث گردشگری استان در سطح خرد و گردشگردی کشور در سطح کلان با خطراتی مواجه شده است. در هر صورت ما در بحث جذب توریسم نتوانستهایم به عنوان نمونه با همسایه شمال غربی مان رقابت کنیم. در حالیکه به لحاظ ذخیره تاریخی ما یکی از کشورها با تمدن دیرینه در دنیا هستیم.
"محمد ضابطی طرقی" نماینده مردم نطنز در گفت و گو با هفته نامه جام اصفهان به آسیبشناسی بحث گردشگردی در استان و کشور پرداخته که متن آن درپی می آید:
اجازه دهید برای بررسی فرصتها و تهدیدهای کشورمان در توسعه گردشگری از یک مقایسه شروع کنیم. چرا کشور ما با این سابقه تاریخی، در بحث جذب توریسم از کشوری مثل ترکیه که آثار تاریخیاش اگر کمتر نباشد بیشتر از ما نیست، عقب مانده ایم؟
طبیعی است که هر کشوری به دنبال پیشرفت، ارتقا جایگاه خود و خودکفایی است. علی الخصوص کشوری مثل کشور ما که در صحنههای بینالمللی تهدیدات مختلفی را هم دارد. اما این دلیل نمیشود ما به فرصت و تهدیدهای خودمان عمیق نگاه نکنیم. مثالی میزنم. زمانی که انقلاب پیروز شد من محصل راهنمایی بودم.
در آن موقع، آن نسل به خاطر تحولی که در جامعه پیش آمده بود- انقلاب- سعی میکردند برای ژست و فیگور سیاسی هم که شده از اطلاعات روز بیخبر نباشند. ترکیه همسایه شمال غربی ما اقتصادش ورشکست شد. یعنی در سال 1981-1980 به ورشکستگی کامل رسیدو من معتقدم یکی از دلایل برافروخته شدن جنگ بین ایران و عراق؛ نجات اقتصاد ترکیه بود. دلیلش چه بود؟
دلیلش این است که ما تحریم بودیم و ترکیه روابط بسیار خوبی با آمریکا داشت و تمام زیرساختهای نظامی ما آمریکایی بود، طبیعتاً ما در جنگ باید با همان وسایل میجنگیدیم، ولی قطعات و امکاناتش را نداشتیم. این قطعات را ترکیه به قیمت پایین از آمریکا میخرید و به قیمت 10 برابر به ایران میفروخت.
یا زمانی که رانندههای تریلرهای ما بیکار بودند کامیونتهای ترک که توان بارگیریشان به اندازه یک خاور بود - یک تریلر میتواند 8 تا 10 برابر یک خاور بار بزند- از مرز بازرگان، بارهای ترکیه را میآوردند و در زاهدان پیاد ه میکردند و از این طرف هم باک هایشان را پر از گازوئیل یارانهای میکردند که آن موقع لیتری 4 ریال یا 6 ریال بود. اکثراً هم یک باک اضافی درست کرده بودند. یعنی یک کامیونت اگر 100 لیتر گازوئیل گنجایش داشت، نزدیک 1000 لیتر باک درست کرده بودند. حالا پیش زمینه را در نظر داشته باشید! امروز! آمار سال 2009 را ببینید. ترکیه هفدهمین اقتصاد جهان را دارد؛ بر محور گردشگردی! با 27 میلیون توریست در سال.
به هر حال یک چیزهایی باید توریست را جذب کند. ما الان توریسم را به عنوان یک صنعت میشناسیم، ما الان توریست درمانی داریم، توریست صنعتی داریم، توریست تاریخی داریم و انواع توریسم. در هر صورت عمده توریستهایی که به ترکیه مسافرت میکنند به خاطر جذابیتهای جغرافیایی، تاریخی و رفاهی به آنجا میروند. جغرافیای ترکیه به نسبت ایران تنوع کمتری دارد. شبیه به استانهای شمال و شمال غربی ماست.
از نظر تاریخی هم به جرأت میتوانم بگویم دهها برابر آنها به تعداد و به کیفیت، آثار تاریخی داریم که متأسفانه حتی نتوانستهایم جمع و جورشان کنیم و هنوز در معرض هجوم سوداگرانی است که میراث تاریخی ما را قاچاق میکنند.
آیا این بدان معناست که ما توجهمان معطوف به توسعه صنایع فلزی و دیگر صنایع شده است و از صنعت گردشگری غافل شده ایم؟
وقتی صنعت به معنای صنایع خشک و خشن مثل فولاد رشد میکند در کنار مزایایی که دارد ممکن است مضرات زیادی هم داشته باشد. به عنوان یک طبیب میگویم مثلاً شرکت فولاد مبارکه در روستاهای زیردستش به شدت باعث افزایش آمار بیماری ام-اس شده که در گذشته نبوده است؛ محققین اپیدمی لوژیست این اتفاق نامیمون را به تغییراتی نسبت میدهند که وجود فولاد مبارکه و عملکرد این کارخانه در آب رودخانه زاینده رود یا در اکوسیستم منطقه آورده است چون در بالا دست
کارخانه اتفاقی چنین رخ نداده است.
همین بیماری در بالادست کارخانه حد نرمال پراکندگی در ایران را دارد ولی در پایین دست اضافهتر شده است، پس اینها غرامتهایی است که ما داریم میدهیم. متأسفانه بخشی از صنایعی که در چند سال اخیر به کشور ما سرازیر شد حتی صنایعی بودند که دست اول هم نبودند. یک زمانی اجازه داده شد که یه سری از خطوط تولید ماشینهای دست دوم اروپایی وارد کشور شود فقط به خاطر اینکه ما میخواستیم اشتغال ایجاد کنیم و از هول حلیم افتادیم توی دیگ. در صورتی که ما اگر با یک وضعیت عقلایی با یک نقشه از پیش طراحی شده که بدانیم میخواهیم چکار کنیم وارد توسعه گردشگری میشدیم اولاً خیلی بیشتر درآمد داشتیم و در ثانی این درآمد در کنار حفظ اکوسیستم ما بود.
برای توسعه گردشگردی در کشور چاره چیست؟
ما اگر بخواهیم سراغ گردشگری هم برویم به عنوان یک درآمد باید زیرساخت هایش را آماده کنیم. برای ایجاد این زیر سازها نیاز به هزینهکردن داریم. خوشبختانه در کشور ما این هزینه کردن چندان سخت نیست و ما نیاز نداریم استقراض بکنیم یا اینکه به شدت وابسته به منابع خارجی باشیم، ما منابع سرشار خدادادی نفت و گاز داریم، معادن مختلف در کشور داریم یا همان صنایع دست دوم میتوانند کمکمان باشند تا از محل درآمد آنها فعلاً به صورت اورژانس مسئله اشتغال و مسائل اجتماعی مبتلابه را حلکنیم و روی زیرساختها سرمایهگذاری کنیم.
اصفهان خیلی زیباست ولی با توجه به این رویکرد که فرض محال نیست در نظر بگیرید؛ اگر در یک روز 50 هزار توریست از اروپا، آمریکا و آسیا به اصفهان بیایند چه اتفاقی میافتد؟
شب جایی ندارند که بخوابند. یعنی تعداد تختهای فعال هتلهای اصفهان، مسافرخانه، هتل آپارتمان، سوئیت و تمام اینها که جوابگوی آن جمعیت نخواهد بود. وقتی کسی سفر میرود انتظار دارد در آن سفر علاوه بر آن چیزهایی که میبیند، یاد میگیرد و تجربیات جدیدی که میآموزد آرامش هم داشته باشد. ما در ایران آن زیباییها و تنوع را داریم که به توریست ارائه دهیم ولی آن آسایش را نمیتوانیم به توریست بدهیم، دقیقاً برعکس کشور ترکیه که اولی را ندارند یا کمتر از ما دارند ولی آسایش را برای توریستها تعریف میکنند.
من به چشم خودم دیدهام که در هتلهای ما گارسون سوپ را روی کت توریست میریزد و یک عذر خواهی کوچک هم نمیکند. چنین اتفاقی هیچ وقت درهتلهای ترکیه، فرانسه یا ایتالیا نمیافتد.
آیا این زیرساختها فقط باید برای گردشگران خارجی تعریف شود؟ منظورم این است که ما فقط برنامهریزی مان باید برای جذب توریستهای خارجی باشد؟
حتی برای توریستهای داخلی هم باید برنامه داشته باشیم. چرا باید این همه هموطن، جاذبههای توریستی خودمان را ندیده، به دبی و ترکیه بروند؟ همانها چرا نباید داخل کشور بچرخند؟ این همه پول که از مملکت خارج میشود چرا نباید در چرخه اقتصادی مملکت وارد شود. در کشور در جه یکی مثل فرانسه شما میبینید هتل وجود دارد و در مقابل کمپینگهایی هم وجود دارند که با یک چادر توریستها میتوانند شب را استراحت کنند، امکاناتی گذاشتهاند که با کمترین هزینه میتوانید در آنجا آرامش داشته باشید اما در مقابل مشهد خودمان را نگاه کنید که به عنوان یک شهری که پتانسیل توریست زیارتی را دارد، توریستها یا باید به هتلهایی بروند که جیبشان کاملاً خالی بشود یا در مسافرخانههای کثیف خیابان طبرسی استراحت کنند. میانهای هم وجود ندارد.
ما هم باید فرهنگ این موضوع را جا بیندازیم و هم زیرساختها را آماده کنیم. درباره زیرساختها روی محل اسکانبحث کردیم ولی جادهها جزو زیرساختها هستند، نقشهها جزو زیرساختها هستند. مثلاً توریست با اتومبیلش به ایران آمده است. امکان ندارد با این علائمی که در جادهها گذاشتهایم بتواند روی نقشه شناسایی کند که کجای شهر قرارگرفته است و به مقصد برسد.
محدودیتهای حاکم در ایران یکی از پاسخها به انتقادات در بحث جذب توریسم است. عدهای معتقدند به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، از قبیل بحث حجاب، نوشیدنیها و خوراکیها و. . . ما نمیتوانیم مثلاً با کشوری مثل ترکیه رقابت کنیم. آیا این توجیه را قبول دارید؟
اصلاً! ببینید بیشتر از سی سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی گذشته است. کشور ما تا حدودی آن حالت ابهامی را که در دهه 80 و 90 میلادی برای دنیا داشت، ندارد. ضمن اینکه توجه داشته باشید، سن متوسط توریست در دنیا بالای 50 سال است. یک زن و مرد جوان 22،23 ساله که تازه شاغل شده است نمیتواند 30 روز وقت داشته باشد و به ایران بیاید و ایرانگردیکند. توریست به هرکشور برای نیتی خاص میرود. فرضاً در نیجریه جاهایی است که توریست شکار به آنجا میرود. این توریست که به آنجا میرود انتظارش این است که جیپ و شکاربان و بلد راه و تفنگ در اختیارش باشد، انتظار ندارد که کازینو در اختیارش باشد.
کسی هم که به ایران میآید به دنبال یک سری مسائل تاریخی و یک سری از مسائلی از گذشته این کشور و یا حتی بعضی از جذابیتهای جغرافیاییاش است، سیستم حکومتی ما را هم قطعاً میشناسد، به دنبال کافه و کاباره نیامده است. ضمناً بارها و بارها دیدهایم و من به شخصه از توریستها پرسیدهام و پاسخ گرفتم که انداختن یک پارچه کوچک بر سرشان، اصلاً آزارشان نمیدهد. چرا ما باید حکایت را به تصور بکشیم؟
بیاییم به صورت رندوم از این توریستها بپرسیم که آیا انداختن این پارچه کوچک بر سر شما، زجرتان میدهد؟ من هر چه پرسیدم هیچ وقت نگفتند ما ناراحت میشویم. این یک حکایت به تصور است، یک قیاس به نفس است. ما فکر میکنیم چون آنها آزادند و چیزی سرشان نمیکنند حالا که میگوییم چارقد سرت کن ناراحت میشود. ما اینجور فکر میکنیم، او اینگونه فکر نمیکند. او آمده است چیزی را ببیند که برایش ارزش دارد. اینها توجیه است.
یکی از زمینههای جذب توریست به ویژه برای اصفهان همین آب زاینده رود است. ما شاهدیم که رفته رفته زاینده رود به سمت خشک شدن میرود.
بله! متأسفانه. من 22 سال در اصفهان زندگی کرده ام. از 1350 تا 72. یک بار این رودخانه را خشک ندیدم. سال گذشته توی ترافیک گیرکرده بودم، به راننده گفتم تا شما از روی پل آذر دور میزنید من از این وسط سریع میروم هتل کوثر، لوازمم را جمع میکنم. وقتی وسط بستر رودخانه خشک شده زاینده رود رسیدم انگار چیزی میخکوبم کرد. 22 سال من این رودخانه را جاری دیده بودم، یکدفعه دیدم وسط رودخانهای ایستادهام که 22 سال در ساحلش خاطرات داشتهام ولی الان آبی نیست و من وسط بسترش ایستاده ام.
این اتفاق را هم ناشی از بیبرنامگی میدانید یا جبر طبیعت؟
خداوند در قرآن میفرماید« ان مع العسر یسرا»؛ بعد از هر تنگی گشایشی است. معمولاً وقتی بعد از تنگی گشایشی پیش میآید خیلی لذت بخش است ولی در واقع تنگی بعد از گشایش خیلی سخت است. سالیان سال این رودخانه از چهارمحالو بختیاری سرچشمه گرفته است، در آن استان جاری شده، به اصفهان رسیده، در استان اصفهان جاری بوده است و نهایتاً در باتلاق گاوخونی فرورفته است. صدها سال است که اینگونه بوده است، کشاورزانی که درحاشیه اینجا بودند چه از چهارمحال و چه از اصفهان حقابه داشتند، روستاهایی بودند که حیاتشان وابسته به این رودخانه بود. شهرهایی مثل فلاورجان حیاتشان وابسته به این رودخانه بوده است.
ما بدون محاسبه و بدون برنامه ریزی، به سمت خشکسالی حرکت میکنیم و تقصیرات را به گردن تغییرات جوی میاندازیم. ما میتوانیم سال به سال، فصل به فصل و ماه به ماه تغییرات جوی را نسبت به سالهای قبل مقایسه کنیم، یعنی این خشکسالی که الان برایمان حادث شده است در طول تاریخ نداشتهایم؟ چرا در طول 70 سال گذشته زاینده رود خشک نشده بود؟ چون آمدیم و بدون محاسبه دقیق، این میزان لیتر در ثانیه به قم دادیم، این میزان لیتر در ثانیه به کاشان بخشیدیم، اینقدر لیتر در ثانیه به یزد دادیم و جالب است که همه را هم از بالادست دادیم.
همین الان که بین استان چهارمحال و بختیاری و استان اصفهان تنشهای خیلی جدی بر سر آب پیش میآید یزد خط دوم لوله را هم از زاینده رود میکشد. ببینید ما آمدهایم آبی را که هزینه انتقالش به نرخ امروز شاید لیتری 200 تومن در بیاید، به قم و یزد میدهیم ولی این طرف کشاورز ما آب ندارد پای محصولش بریزد.
این حاصل این است که ما مطالعه نکردیم. دنیای امروز دنیایی نیست که این خطاها در آن صورت بگیرد، به اندازه همین زمان وسایل برای محاسبه وجود دارد که ما نخواهیم قانون جاذبه را از نو کشف کنیم.