خبرگزاری خانه ملت

هدر اصلی
  • تاریخ انتشار : 1395/12/25 - 11:29
  • زمان مطالعه : 21 دقیقه
سرویس : فرهنگی
زاهدی در گفت‌وگوی تفصیلی با خانه ملت:

راه‌اندازی کلاس ششم عجولانه بود/ تعلل 8 ساله در اجرای‌قانون‌حذف‌کنکور/اصولگرایان بر اساس تاکتیک رقیب با یک یا دو نامزد وارد انتخابات می‌شوند

زاهدی تصریح کرد: پیروز انتخابات بعدی کاندیدای نهایی "جمنا" است.

خبرگزاری خانه ملت - سرویس فرهنگی - هانیه خاکپور، مریم ابوفاضلی؛ محمد مهدی زاهدی نماینده ادوار نهم و دهم مجلس است که ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را در هر دو دوره عهده‌دار بوده است. او وزیر علوم دولت نخست احمدی نژاد بود و سفیر ایران در مالزی در دولت دهم.



با زاهدی می‌توان به سبب مسئولیت و مدیریتش در حوزه‌های علمی، از زیر و بم امور آموزشی سخن گفت و از جزئیات و چرایی قانون‌نویسی‌ها در این حوزه و بررسی چگونگی اجرای آن.



او البته این روزها سر شلوغی در عرصه سیاست دارد؛ اعلام خبر کاندیداتوری‌اش در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و قرار گرفتن نامش در فهرست اولیه تشکل "جمنا" دلیل این امر است.



از او درباره نظام آموزشی کشور، جای خالی مهارت آموزی در مراکز آموزشی و شتاب علمی کشور پرسیدیم تا حضورش در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، برنامه اصولگرایان برای رقابت و چگونگی مدیریت فضای انتخاباتی










محمد مهدی زاهدی 3406753/15/2017 3:48:50 PMhttp://media.icana.ir/Image/2017/03/201703105090172396_Thum.jpg

محمد مهدی زاهدی


مشروح این گفت و گو در ادامه می آید:



گسست میان سال‌های قبل از دبستان تا دبیرستان



عده ای معتقدند سیستم آموزشی کشور در دهه گذشته بسیار گرفتار در آزمون و خطا بوده است؛ ارزیابی و تحلیل شما از شیوه کنونی و تغییر مکرر نظام آموزشی چیست؟



در این حوزه در فاصله سال‌های قبل از دبستان تا دبیرستان مشکلاتی وجود دارد و اگرچه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در حال اجرا است اما هنوز پیوند لازم میان قبل از دبستان تا دبیرستان برقرار نشده است؛ مثلا در پیش دبستانی ارزش کار به مسائلی داده می شود که شاید اولویت جدی در فرآیند تعریف‌شده در سند تحول نباشد و در حالیکه بر اساس قانون و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، متولی محتوا و نظارت در پیش دبستانی برعهده آموزش و پرورش است، اما متاسفانه هنوز آموزش و پرورش متولی بودن خود را ثابت نکرده است و بنابراین در این زمینه نقص جدی در محتوا –اعم از اعتقادی، شادی آفرینی، مسائل روان‌شناسی، تربیتی و ... - و نیز آموزش مهارتی وجود دارد.



راه اندازی کلاس ششم عجولانه بود



در دوره دبستان نیز در پیاده کردن سند تحول دچار اشکال شدیم و آن، راه اندازی عجولانه کلاس ششم بود. همه متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و روانشناسی تربیتی و جامعه‌شناسان در حوزه علوم تربیت بر این باورند که وقتی می‌خواهید یک نظام آموزشی را تغییر دهید، باید از ابتدا شروع کنید به این معنا که باید این تغییر نظام به صورت پیوسته و از همان ابتدای تحصیل شروع شود، نه اینکه این کار به صورت گسسته و از اواسط کار انجام شود. یعنی دانش آموز، مربیان و معلمان و خانواده از همان ابتدا می دانستند که کودکی که پیش دبستانی اول را شروع می کند قرار است بر اساس نظام آموزشی جدید، تعلیم ببیند؛ نه آنکه یکهو به دانش آموزان کلاس پنجم بگوییم دوره راهنمایی حذف؛ بفرمایید سر کلاس ششم بنشینید!



8 سال تاخیر در برگزاری آزمون‌های استاندارد در دوره دبیرستان



در دوره دبیرستان هم در سال 86 یا 87 مجلس تصویب کرد باید کنکور ظرف 5سال حذف شود و ورودی‌های دانشگاه بر اساس آزمون‌های استاندارد آموزش و پرورش تعیین شود یعنی سوابق تحصیلی استاندارد؛ اما این کار انجام نشد و فقط به صورت بسیار ناقص، تأثیر آزمون استاندارد حداکثر حدود 20درصد اعمال شد. دوباره در سال91 مجلس مجبور شد قانون دیگری را در ادامه آن بیاورد که ظرف 5 سال به گونه‌ای شود که حداقل 85 درصد ورودی‌های دانشگاه بر اساس سابقه تحصیلی باشد اما باز دیده شد آموزش و پرورش این کار را انجام نداد یا به صورت ناقص انجام داد و به دنبال پیاده کردن این نظام سنجش استاندارد نرفت. جای تعجب دارد که قریب به 8 الی 9 سال می‌گذرد و هنوز آموزش و پرورش نتوانسته آزمون‌های استاندارد را در 3سال آخر دوره دبیرستان انجام دهد.



در حالیکه اجرای این امر به نفع کشور و دانش‌آموز است زیرا اگر این آزمون‌های استاندارد برگزار شود با کلاس‌های کنکور که واقعا مصیبتند و ذهن دانش‌آموز را فقط به تست زنی سوق می دهند و نه فهم دقیق مطلب، مقابله می‌شود.











محمد مهدی زاهدی


هیچ زیرنظامی برای راه اندازی کلاس ششم آماده نشده بود؛ مدارس نه کلاس داشتند و نه معلم



آیا این اتفاقات و عدم اجرای صحیح قانون به آن دلیل نیست که دستگاه مجری مجبور بود طی زمان مشخصی قانون را اجرا کند؟



خیر . در اجرای 3-3-6 محدودیت زمانی گذاشته نشده است. اتفاقاً در سند تحول بنیادین در این خصوص بسیار دقیق و عمیق کار شده و گفته شده ابتدا باید زیرنظام‌های مرتبط با این سند مورد بررسی قرار گیرد؛ به عنوان مثال زیرنظام مباحث تشکیلاتی و اداری، زیرنظام حوزه مالی، زیرنظام مرتبط با رتبه‌بندی و مباحث دیگر، حوزه نظارت و ارزشیابی، زیرنظام دروس ملی.



بنده اعلام می‌کنم زمان اجرای کلاس ششم هیچ زیرنظامی آماده نشده بود. در واقع با این کار، تنها یک گسست بین دانش آموزان قبل از ششم در آن سال و دانش آموزان بعد از ششم، ایجاد و یک دفعه کلاس ششم راه اندازی شد. در این حالت؛ اولا به موقع محتوای متناسب برای کلاس ششم که در ادامه کلاس پنجم باشد، تولید نشد و ثانیا برای افزایش کلاس فکری نشده بود. اکثر مدارس اصلا کلاس درس نداشتند که بتوانند کلاس ششم را دایر کنند؛ برخی کلاس را در کانکس برقرار کردند و برخی آبدارخانه مدارس یا اتاق سرایداری را تبدیل به کلاس درس کردند.



احتمالا معلمان نیز آماده این تغییر نبودند.



دقیقا. معلمی برای تدریس در کلاس ششم آماده نشده بود؛ لذا آموزش و پرورش تصمیم گرفت مثلا با انتقال معلم دبیرستان یا راهنمایی که قصد انتقال از شهری به شهر دیگر را دارد، با تعهد تدریس در کلاس ششم موافقت کند یا برای برخی معلمان راهنمایی یک دوره آموزشی 2تا 3ماهه برای سال تحصیلی مرتبط برگزار کردند و بعد آنها را به کلاس درس فرستادند.



به یاد دارم در کرمان به کلاس ششم یکی از مدارس رفتم و از دانش آموز سوالی ریاضی از داخل کتابش پرسیدم؛ متاسفانه نه او قادر به پاسخگویی بود و نه معلمش قدرت راهنمایی و آموزش به او داشت؛ به این دلیل که  خود معلم هم مفهوم را متوجه نشده و بعد که به معلم ایراد گرفته می‌شود می‌گوید من فوق‌دیپلم علوم انسانی‌ام و به من گفته‌اند تو باید بروی سر این کلاس و من از سر ناچاری پذیرفته‌ام؛ بدون اینکه آموزشی دیده باشد و بدون اینکه کسی کتاب ریاضی ششم این دانش‌آموزان را به این معلم علوم‌انسانی آموزش ضمن خدمت بدهد.



افزایش حقوق را به نام اجرای قانون رتبه بندی فرهنگیان جا زدند



دستگاه ناظر بر حسن اجرای قانون مجلس است. آیا ورودی در این زمینه داشته‌اید؟



هم مجلس و هم شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان دستگاه ناظر هستند. اما آنها ادعا می‌کنند که ما در حال کار هستیم یا تصویب کرده‌ایم. به عنوان مثال درباره نظام رتبه بندی معلمان می‌گویند ما در مهرماه سال گذشته به حقوق معلمی اضافه کردیم.



این کار را به جای رتبه‌بندی جا می‌زنند درحالیکه من بارها گفتم اصلا این کار رتبه بندی نیست.



در واقع افزایش حقوق بود بر اساس سنوات کار و سابقه و امثالهم.



بله افزایش حقوق بود؛ آن هم طبق قانون خدمات کشوری که به سایر دستگاه‌ها داده شده است. این کار چه ربطی به نظام رتبه بندی دارد که بر اساس آن لازم بود جایگاه و منزلت اجتماعی معلمان در نظر گرفته شود؛ در کنار مسائل معیشتی‌شان.



مهارت‌آموزی دانش‌آموزان نیاز به مدیریت صحیح دارد؛ نه بودجه و اعتبارات



برگردیم به موضوع تغییر نظام آموزشی. به نظر نه تنها در بحث محتوای مرتبط و قابل فهم بلکه در امور آموزش های مهارتی هم توفیق چندانی در مدارس دیده نمی شود و افراد صرفا با خرواری از محفوظات بدون قابلیت کاربردی فارغ التحصیل می شوند.



دقیقا همینطور است و باید حتما در کتب درسی و در برنامه درسی دانش‌آموزان -چه ابتدایی و چه دبیرستانی- بحث مهارت وارد شود.



آیا بودجه و اعتبارات کافی برای این کار در اختیار آموزش و پرورش و مدارس وجود دارد؟



بحث مهارت‌آموزی اصلا احتیاج به بودجه و اعتبارات خاصی ندارد؛ بلکه باید مدیریت شود. بردن یک روزه دانش آموزان به مدارس آموزش فنی و حرفه‌ای یا هنرستان یا کار و دانش؛ بردن به یک مزرعه و امثالهم نیازمند مدیریت است نه بودجه.



به جای حجم زیاد کتابها، باید محصلان را به سمت حرفه و مهارت برد؛ در قالب کارگاه و کارآموزی یا بازدید از صنایع، مراکز مختلف، شهرداری و بسیاری اماکن دیگر تا آنها از کودکی با مهارت و حرفه آشنا شوند. همچنانکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا دقیقاً این رویکرد دنبال می‌شود.



فارغ‌التحصیلان کشور از نظر علمی نسبت به فارغ‌التحصیلان بسیاری از دانشگاه‌های معروف دنیا بالاتر هستند



البته به جرأت می‌توان گفت که فارغ‌التحصیلان کشور -چه در سطح دیپلم و چه در سطح پیش‌ دانشگاهی و لیسانس و بالاتر- از نظر علمی نسبت به فارغ‌التحصیلان بسیاری از دانشگاه‌های معروف دنیا بالاتر هستند چراکه ما تمام توجه خود را بر روی مقوله آموزش می‌کنیم اما در کشورهای دیگر چنین نیست و در کنار آموزش، انتظارات مهارتی نیز دارند.



نظام آموزشی بی‌تناسب با سیاست‌های کلان کشور/ فارغ‌التحصیلان فاقد یک مهارت و حرفه



یکی از نقدهای وارده به نظام آموزشی، بی‌تفاوتی آن به نیاز جامعه و بازار کار است که همین امر موجب افزایش تعداد بیکاران فارغ التحصیل شده است. آیا می توان رابطه میان این دو موضوع را مستقیم دانست؟



واقعیت تلخ این است که نظام آموزشی ما از پیش دبستانی تا دبیرستان و آموزش‌عالی‌کشور، نظام کارآمد متناسب با سیاست‌های کلان کشور نیست. از دلایل عمده این امر آن است که در نظام فعلی، بیشتر توجه به آموزش صرف است و تکیه بر ذهن و و محفوظات دانش آموزان دارد و حتی در دانشگاه‌ها نیز چنین است لذا این نظام ناکارآمد است زیرا فارغ‌التحصیلان آن چه دبیرستانی چه دانشگاهی فاقد یک مهارت و حرفه یا فاقد اطلاعات لازم و رویکرد مناسب برای کارآفرینی هستند.



آمار قطعی حداقل 4.5میلیون بیکار دانشگاهی



خیل عظیم بیکاران دانشگاهی نیز موید این مطلب است و اگرچه آمار متفاوتی در این باره مطرح می‌شود ولی حداقل 4.5میلیون بیکار دانشگاهی، آمار قطعی است و دلیل این موضوع هم همان ناکارآمدی نظام آموزشی است. پس لازم است کل نظام آموزشی کشور را از قبل از دبستان تا مراحل نهایی آن به سمت‌و‌سویی که مهارت حرفه و کارآفرینی، یک نقش برجسته در آموزش داشته باشد، ببریم.



موضوع آموزش مهارتی در نظام آموزش عالی کشور مبحث جدی است. خوشبختانه در برنامه ششم توسعه احکامی آورده شده که بر اساس آن وزارت علوم و وزارت بهداشت موظفند هر سال حداقل حدود 3درصد آموزش حرفه‌ای  و مهارتی خود را افزایش دهند که در پایان برنامه ششم یعنی سال1400 ما بتوانیم به جایی برسیم که حداقل 35 درصد دانشجویان دانشگاه‌های ما در آموزش مهارتی باشند که باید کم کم به 70 الی 80 درصد بر اساس سند چشم انداز برسد.



رواج سرقت علمی به دلیل پذیرش بی‌رویه دانشجو



علاوه بر موضوع آموزش مهارتی در نظام آموزش عالی کشور نقاط ضعف موجود در دانشگاه ها را چه می دانید؟



متاسفانه در دوره کارشناسی ارشد و دکتری، برخی از دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی بی‌رویه دانشجو گرفتند و بعد رساله‌ها، پایان نامه‌ها و مقالات از میدان انقلاب سر درآورد که متاسفانه عکس این تبلیغات در مجله Nature گذاشته شد و روی آن تحلیل دادند و اعتبار علمی کشور زیر سوال رفت که این امر در شأن نظام علمی کشور نیست.



البته این کار یقینا سیاسی بوده ولی واقعیت تلخ وجود این مسائل است.



آموزش عالی کشور باید پوست اندازی کند



اشکال دومی که در نظام آموزش‌عالی ما وجود دارد؛ موضوع تبدیل علم به ثروت و به عبارت دیگر تبدیل ایده به محصول است. دانشگاه‌های ما ضعف بسیار دارند درحالیکه از دانشگاه انتظار می رود در رفع مشکلات و نیازهای کشور پای کار باشند.



انتظار داریم دانشگاه‌ها، اقتصاد دانش بنیان را به صورت جدی پی ریزی کنند و پیشران و پیشخوان اقتصاد مقاومتی باشند که بر مبنای اقتصاد دانش‌بنیان است. مراکز آموزش عالی شامل دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراکز آموزشی و پژوهشی میتوانند اقتصاد دانش‌بنیان را راه‌اندازی کنند. اما متاسفانه ما در این زمینه نتوانستیم تأثیرگذاری جدی را از آموزش‌عالی کشور ببینیم. پس باید آموزش عالی کشور پوست اندازی داشته باشد؛ نخستین مرحله پوست اندازی رفتن به سمت آموزش مهارتی است و دومین مرحله، مشارکت در رفع نیازهای کشور با ایجاد شرکت‌های دانش بنیان تا بتواند ارتباط و پیوند جدی بین صنعت و دانشگاه رقم زند.










محمد مهدی زاهدی 3406753/15/2017 3:48:51 PMhttp://media.icana.ir/Image/2017/03/201703106831427845_Thum.jpg

محمد مهدی زاهدی


رتبه جهانی ایران در نوآوری بسیار پایین است



متاسفانه رتبه جهانی ایران در نوآوری بسیار پایین و حدود 120 است و علت اصلی این است که دانشگاه ها و مراکز پژوهشی فقط درگیر تولید علم به معنای مقاله بودند، درگیر تبدیل این ایده و مقاله به یک محصول و صنعتی کردن و بازاریابی یا بازارسازی نبودند.



در دنیای کنونی باید بازارسازی کرد؛ یعنی محصولی بیرون دهیم و بگوییم این محصول دارای این خاصیت است بعد دنیا به دنبال آن برود مانند آن چیزی که در مورد ایده شبکه های اجتماعی رخ داد.



رشد علمی ایران در سال 2007 میلادی، 11 برابر متوسط دنیا



رهبر انقلاب در دیدار با دانشگاهیان درباره شتاب علمی تذکر دادند. نقاط عطف این شتاب علمی چه زمانی بوده و الان در چه وضعیتی قرار داریم؟



اوج تولید علم به معنای تولید مقاله تقریبا از سال 2004 بود؛ یعنی از اوایل برنامه چشم‌انداز بیست ساله که تقریبا همان زمان بنده وزیر علوم شدم. واقعا همت زیادی گذاشته شد و تسهیلات خوبی را برای دانشگاه ها در آن زمان قائل شدیم. اوج این روند، سال 2007 میلادی بود که ما 11 برابر متوسط دنیا رشد علمی داشتیم. در سال 2010 میلادی بر اساس شاخص اسکوپوس مقام 21 را داشتیم و بر اساس شاخص ISI مقام 22 را.



در منطقه چه مقامی داشتیم؟



 در منطقه بعد از ترکیه رتبه دوم را داشتیم. در سال 2011 در پایگاه ISI رتبه 17 و در پایگاه اسکوپوس رتبه 20 دنیا را پیدا کردیم و در منطقه اول شدیم.



تا سال 2016 تقریبا در پایگاه اسکوپوس، در منطقه اول هستیم و در ISIرتبه دوم را داریم.



سال  2012 تولید علمی ایران رشدی ندارد؛ سال 2015 افت دارد



اما اگر به تعداد مقالات نگاه کنیم، اطلاعات خوبی به ما می دهد. تعداد مقالات نمایش شده در پایگاه اسکوپوس در سال 2010 میلادی 29 هزار و 807 مورد بود و در ISI معادل 22 هزار و  308 مقاله و این میزان در سال 2011 به ترتیب به 39 هزار و 480 مورد و 28 هزار و 529 مورد می رسد که گواه رشد بسیار خوبی است. اما در سال  2012 روند خطی و ثابت به خودش می گیرد و نرخ رشد علمی زیاد نمی شود؛ کما اینکه در ISI تولید علم به 40 هزار739 مورد مقاله می رسد و در پایگاه اسکوپوس به 30 هزار و 448.



و این روند خطی ادامه پیدا می کند تا آنکه در سال 2015 جایگاه ایران در پایگاه اسکوپوس افت پیدا می کند و میزان تولید مقاله 44 هزار و اندی در سال 2014 به 42 هزار و 784 در سال 2015 می رسد و البته در سال 2016 رشد بهتر می شود و به 48 هزار و 361 میرسیم.



نقش تحریم‌ها در کند شدن شتاب علمی کشور



تحلیل شما از این افت و خیز چیست؟



عوامل متعدد می تواند داشته باشد؛ تزریق نشدن بودجه پژوهشی، سیاست بازی در دانشگاه ها و وزارت علوم، خریداری نشدن تجهیزات و لوازم.



آیا تحریم های ایران هم در این امر نقش داشت؟



تحریم در برخی موارد اثر داشته است و نمی توان گفت بی اثر بوده ولی درصد آن بالا نیست. خود من به عنوان یک معلم دانشگاهی که همیشه دانشجوی دکتری داشته و دارم، فرض کنید اگر 30 تا مقاله می‌فرستادیم، ممکن بود 5 تا 6 و حداکثر 10 مورد را به دلیل مسائل سیاسی نپذیرفتند. لذا به عنوان یکی از عوامل قابل بررسی است.











محمد مهدی زاهدی


هر وزیری می‌تواند آیین‌نامه اجرایی قانون بورسیه را تغییر دهد



در ادامه بحث به این نکته بپردازیم که در سال‌های گذشته در حوزه آموزش عالی، موضوع بورسیه‌های غیرقانونی بسیار پررنگ و جنجالی شده بود که بخشی از آن شاید به تغییر قانون جذب بورسیه مربوط باشد؛ به نظر شما تا چه اندازه تغییر دلبخواهی قوانین در چنین پیشامدهایی موثر است؟



قانون بورسیه هیچگاه عوض نشد؛ بلکه آیین‌نامه اجرایی آن عوض شد چراکه تغییر آیین‌نامه‌ها حق وزیر است و این حق در قانون هم آمده است بنابراین هر وزیری می تواند براساس برنامه ارائه‌شده خود به مجلس و براساس مصالح کشور تشخیص دهد که اجرای قانونی را بر اساس ابلاغ آیین‌نامه‌ای خاص دنبال کند و این امر نافی قانون نیست؛ در مورد آیین‌نامه بورسیه‌ها هم تغییرات مورد اشاره از اختیارات وزیر بود و مصوبه هیأت وزیران به وزیر اختیارات داده بود.



با بی اخلاقی در پرونده جنجالی بورسیه ها، آبروی نخبگان و کشور را بردند



اما علیرغم پذیرش آیین نامه اجرایی این قانون و استفاده وزیر از اختیارات قانونی خود، دیوان محاسبات حدود 200 تخلف را در این پرونده محرز دانست.



آخرین عدد اعلامی از سوی وزارت علوم همین دولت آن بوده که در جریان این پرونده فقط 38 نفر مشکل داشتند؛ با این حال در پرونده جنجالی بورسیه ها بعضی بی اخلاقی، بی تقوایی و بی انصافی و با آبرو و حیثیت افراد بازی کردند و متاسفانه برخی مقامات عالی کشور هم تحت تاثیر همین فضاهای کاذب قرار گرفتنه و باور کردند که 3700 بورسیه غیرقانونی در داخل کشور بوده که جای تاسف است.



آبرو و حیثیت علمی کشور را در مجامع بین‌المللی از بین برده و با آبرو و حیثیت نخبگان بازی کردند؛ حتما کسانی که این کار را انجام دادند، خیانت به کشور کردند و در این دنیا که جواب بندگان خدا را نمی‌توانند بدهند اما حتما باید در قیامت جواب خدا را بدهند.



به عمد اسامی خاصی را در این پرونده منتشر کردند/ شانتاژ سیاسی بود



 البته انتشار اسامی از کانال خاصی صورت گرفت که با عامل آن هم برخورد شد لذا بحث خیانت شاید چندان موضوعیت نداشته باشد.



حتما خیانت کردند. من یقین دارم به عمد بوده است. اطلاع دارم که می گویم. به عمد اسامی سه هزار و هفتصد نفر در سایت ها رفت. یک شانتاژ سیاسی بود؛ شبیه بسیاری از چیزهای دیگر در این دولت. متأسفانه از این حرف‌های ناصحیح زیاد شنیدیم؛ مانند برجام که گفتند می آید و مشکل آب و ریزگردها و معیشت و خیلی از کارها را حل می کند؛ اما واقعا چند درصد از آن ها را توانست حل کند؟ اگر آنگونه است که آنها می گویند بیایند و به آمار و درصد اعلام کنند که چند درصد از مشکلات را حل کرد.



دستاوردهای کاغذی دولت در برجام



مثلا می گویند دولت قبلی پول نفت را چه کار کرد؛ البته من از دولت دهم دفاع نمی‌کنم اما اگر چرتکه بیاندازیم و پول نفتی را که گیر دولت دهم و یازدهم آمده مقایسه کنیم، خواهیم دید که درآمدهای نفتی این دولت چند برابر شده است.



به همین دلیل می‌گویم در این دولت حرف‌های ناصحیح مطرح شده است



فارغ از سنجش راست و دروغ این مسائل؛ آیا مساله مورد اشاره خود یعنی افزایش چندبرابری درآمدهای نفتی در کشور را از دستاوردهای برجام ارزیابی می کنید؟



فقط روی کاغذ گیرشان آمده است.



همه جور گرایشی در "جمنا" وجود دارد



به سئوالات انتخاباتی بپردازیم؛ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم اصولگرایان با "جمنا" وارد میدان شدند. به نظر شما در ادامه راه آیا طیف‌های مختلف اصولگرایی می توانند زیر یک پرچم جمع شوند؟



راجع به "جمنا"  ما باید طور دیگری نگاه کنیم نه آن که شما گفتید. "جمنا" مخفف جبهه مردمی نیروهای انقلاب است. این جبهه مردمی شرایطی را گذاشته و اعلام مواضعی کرده؛ مرامنامه و اساسنامه‌ای دارد که بر اساس آن هر که وفادار به نظام، انقلاب، رهبری و قانون اساسی است می‌تواند زیر چتر "جمنا" بیاید و بحث آن این نیست که فقط اصولگراها بیایند؛ هر کسی که جمهوری اسلامی ایران را با همه لوازمش یعنی قانون اساسی، رهبری و ولایت فقیه باور دارد، می‌تواند زیر این چتر بیاید.



ولی در عمل غالبا طیف‌های اصول‌گرا به آن پیوسته‌اند؛ البته بجز جبهه پایداری.



همه جور گرایشی در "جمنا" وجود دارد؛ از اصلاح‌طلب تا کسانی که در عقبه‌شان سابقه کار سیاسی نیست البته همانطور که شما گفتید جبهه پایداری هم تا کنون به "جمنا" نپیوسته است.



سابقه‌جبهه پایداری در نپیوستن به اصولگرایان/ امیدوارم جمنا بتواند طیف‌های اصولگرایان را زیر چتر خود بیاورد



البته جبهه پایداری در نپیوستن به جمع‌های اصولگرایان در برهه‌های انتخاباتی سابقه دارد.



پیش از این چنین بوده است؛ با این حال تمام تلاش جمنا این است که طیف‌های مختلف اصولگرایی را بتواند زیر چتر خود جمع کند و من امیدوارم که موفق باشد.



خوشبختانه آخرین اطلاعاتی که من دارم این است که آنها اعلام کردند اگر "جمنا" روی یک نفر که بتواند روحیه مدیریت جهادی و انقلابی را در کشور پیاده کند، به جمع‌بندی برسند، آنها نیز حاضر به حمایت هستند.



در پی پررنگ کردن اختلاف‌ها نیستیم



البته این مواردی که شما به عنوان خصوصیات کاندیدا به آن اشاره کردید، تعریف گسترده‌ای دارد که بر اساس تجربه می‌توان گفت اصولگرایان در مصادیق به اتفاق نظر نمی‌رسند.



(با خنده) با این سوال‌ها نمی‌شود میان ما اختلاف ایجاد کرد. ما هم در پی پررنگ کردن اختلاف‌ها نیستیم.



بر اساس تاکتیک رقیب، اصولگرایان با یک یا دو نفر وارد عرصه انتخابات خواهند شد



آیا نهایتا جمنا خواهد توانست که همه طیف‌های اصولگرا را مجاب کند که با یک کاندیدا وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شوند؟



رقابت‌های انتخاباتی گاهی اوقات شبیه به بازی شطرنج می‌ماند که بر اساس حرکت‌هایی که طرف مقابل یا رقیب انجام می‌دهد بایستی تاکتیک خاصی اتخاذ نمود. لذا ممکن است اصولگرایان در نهایت با یک یا دو نفر وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم شوند. مهم آن است که این کار به صورت کاملا مدیریت‌شده و مهندسی‌شده تصمیم‌گیری و عملیاتی خواهد شد. لذا پیروز انتخابات بعدی فردی است که "جمنا" از او حمایت کند. این حرف در دل خود این نکته را دارد که با احتمال زیاد روحانی تنها رییس جمهور تک دوره ای پس از انقلاب اسلامی خواهد بود.



فقط رأی گیری از اعضای جمنا تعیین‌کننده کاندیدای نهایی خواهد بود و نه فاکتور دیگری



سیاست انتخاب کاندیدا در جمنا صرفا بر اساس رای گیری خواهد بود یا فاکتور دیگری نیز در ادامه راه تعریف خواهد شد؟



بر اساس آن چه اعلان عمومی شده و به تایید مجمع عمومی که در 5 اسفند ماه برگزار شد، رسیده؛ قرار است به صورت کاملا انتخاباتی باشد؛ یعنی کسب نظر از همه اعضای جمنا که از استانهای مختلف دعوت می شوند، تعیین کننده خواهد بود.



اعلام کاندیداتوری من در قالب سیاست جمنا بود



شما چندی پیش اعلام کاندیداتوری کردید؛ این کار در قالب سیاست جمنا بود؟



بله کاملا در قالب سیاست جمنا طراحی شده بود و اینک نیز هر کدام از کاندیداهای مورد نظر جمنا که در مرحله اول انتخاب شدند تلاش هایی انجام می‌دهند که در همین قالب تعریف می‌شود./



پایان پیام

  • کد خبر : 193566
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

آخرین اخبار